دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا


نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد ،یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت .پس از روزهای طولانی و کـــار کردن و زحمت کشیـدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او رااز کار بازنشسته کنند .

 

صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار برحرفـــش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کـــــــــــرد ،سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده  بگیرد .

نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کــــــــــار راضی نبود،پذیرفتن ساخت این خانه را برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود ، برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شــــــد و به زودی و به خاطررسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد .

او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد ، صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار بــه آنجا آمــدزمان تحویل کلید ، صاحب کارآن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طـــرف مـــن به تو به خاطر سالهای همکاری!نجار ، یکه خورد و بسیارشرمنده شد ،در واقع اگر او میدانستکه خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می بـرد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار مـــــی برد ،یعنی کـــار را به صورت دیگــری پیش میبرد .
این داستان ماست
ما زندگیمان را میسازیم ، هر روز میگذرد ، گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم .

 اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگــــــــــــــی خود میکنیم .فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست .

شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند کــــــــه بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود . یک تخته در آن جای میگیردو یک دیواربرپا میشود .


مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید

 

جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:22 ::  نويسنده : احسان

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان و آدرس ehsanofarzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 1165
بازدید کل : 234266
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد موزیک

وبسایت جامع یکتاتک